ابوالفضل جونابوالفضل جون، تا این لحظه: 10 سال و 4 ماه و 29 روز سن داره

صفحه خاطرات ابوالفضل تبرايي

جشن بادبادكها

امروزم يه جشن خوشگل تو يكي از پاركهاي شهرتوسط باشگاه ژيمناستيك برگزار شد. يه مسابقه هيجاني كه بچه هاي بايستي بادبادك درست ميكردند ومي فرستادندهوا. يه سري از بچه ها خلاقيت به خرج دادن واز خونه درست كردند ويه سري ها هم به خودشون زحمت ساختن نداند ورفتن باد بادك آماده خريدند.بعد از مسابقه هم به بادبادكاي اول تا سوم جايزه دادند. البته به همه جايزه دادند،اما اول تا سومي جايزه هاشون بهتر بودش.بعد از مسابقه هم با اجازه مربي عزيزم آقاي (نوشين فر) شروع كرديم به انجام حركات نمايشي ژيمناستيك، اونم رو چمن محوطه پارك. يه چند تا عكس هم تو اون شلوغي از ماگرفته شد،كه ميزارم تو وبلاگم...حالشوووووووو ببريد. ...
27 شهريور 1396

دوران ورزشي

اولين مسابقه رشته ورزشي خودم رو در روز پنج شنبه مورخه96/06/02 باحضور مربي عزيزم جناب آقاي نوشين فر وتعداد 23 نفراز هم باشگاهي ها در يكي از ورزشگاههاي تهران برگزار كردم.كه تو اين دوره از مسابقات از نمره 10 من نمره 9 رو كسب كردم. يك نكته جالب كه واسه حاضرين تو سالن تعجب آور بود حضور من با اين سن كم بودش. ...
4 شهريور 1396

خاطرات سال 1396

بازم يه عيد ديگه وخاطرات تلخ وشيرين  اون . (چهارمين عيد من) 1-از دست دادن پدرجون (باباي ماماني) خيلي خيلي دوسش داشتم. هر چقدر بابا جون خواست كه پدر جونمو    با يه چيزايي عوض كنم اينكارو نكردم ،چو ن عاشقش بودم.( تاريخ فوت:1396/01/06-شب يكشنبه-ساعت20:38 ) 2-به همراه بابا ومامان واسه راي دادن رياست جمهوري وشوراي اسلامي رفتيم مسجد.همه برگه هاي راي    بابا ومامانو من گذاشتم تو صندوق.تو رقابت بين رئيسي وروحاني - آقاي روحاني دوباره رئيس جمهور شد.    ( تاريخ انتخابات:1396/02/29-جمعه ) 3-به دنيا اومدن محمدحسام عمه جون...تولدت مبارك( 96/03/27-شنبه ) 4-بالاخره تونستم به خودم جر...
2 خرداد 1396

من ودختر خاله

این پستو هدیه میکنم به دخترخاله عزیزم نازنین جون.فعلا چند تا عکس خوشگل ازش میزارم تا درآینده از   خاطراتش تو اين پست استفاده كنم.   ...
7 بهمن 1395

تولد4سالگی

امشب-سه شنبه تاریخ1395/09/30-جشن تولد 4سالگی من درحالی برگزار میشه که دو تا از بهترین دوستای من در کنارم نیستن. مهلاجون ومهدی جون جاتون خیلی خیلی خالیه.میدونم الان تو بهشت پیش خدا هستین.(این دو عزیز فرشته متاسفانه در شب چهارشنبه تاریخ1395/09/24ساعت 10شب در یک تصادف خیلی وحشتناک درورودی تونل ورسک رفتن پیش خدا تو بهشت )امشب منو وباباجون ومامان جون وخاله جون خدیج وشنتیا جون به همراه دوستم همسایه پایینی فاطمه جون تولد خودمو جشن گرفتیم.                                                  ...
30 آذر 1395

مهلاجون ومهدی جون

دوستای گلم.امروز یکی از تلخ ترین نوشته من تو وبلاگم به یادگار میمونه !مرور پنجمین روزیه که دو تا از بهترین دوستای گلم پیش من نیستن.(مهلا جون:13 روز قبل از تولد من بدنیا اومد یعنی 17آذر1392 ودرست زمانی جشن تولد4سالگیشو برگزار کرد که یک هفته بعد از تولد 4سالگیش واسه همیشه ما رو تنها گذاشت ورفت پیش خدا_مهدی جون :تازه 3ماه از رفتنش به مدرسه با اون شیطنتای خاصش نگذشته بود وهنوز خیلی از نقاشیای بچگونش نیمه تموم موند و واسه همیشه رفت پیش خدا تا خدای خوب نقاشیاشو تموم کنه ورنگشون گونه)                          خاله جون سمیه وعمو رضا خیلی خیلی ب...
29 آذر 1395

برف پاییزی

بازم اومدم با یه روز برفی                                                                                                       ...
21 آذر 1395

خاطره1

كاري كردم كارستون... من خودم ياد نگرفتما...مامان جونم بهم ياد داد منم زودي ياد گرفتم...بابا جونم هر وقت بعد ازظهرا از سر كار مياد خونه ازم ميپرسه...ابوالفضل جونم/ناناس بابا/خوشتل بابا/... گربه چي ميشه؟منم ميگم( كت ) وهمينطوري ميپرسه( هاپو - پنجره - ماشين - در - صبح بخير - سلام ) منم به انگليسي جواب باباجونو ميدم...فقط يه چيزي رو نميتونم خوب ياد بگيرم...بلدماولي فراموش ميكنم...اونم هميشه به باقلا ميگم ( قورباغه )...واسه چي ميخندي /خوب فراموش ميكنم ديگه... مامان جونم بهم قول داده كه 4 ساله شدم برم كلاس زبان...آخ جونم خيلي دوست دارم... حالا يه خاطره خوشتل بگم براتون: ديشب ( چهارشنبه95/05/20 )من وباباجون ومامان جون رفتيم خون...
21 مرداد 1395

من وموتور بت من

به باباي من ميگن بهترين باباي دنيا...سرش بره،قولش نميره...امشب به من گفت فردا واست موتور شارژي ميخرم...فرداش من خواب بودم..باباجونم ازسركار با موتورشارژي اومد خونه.چشم بازكردم ديدم بالاي سرم يه موتور هستش...   موتورشارژي من مدل (بت من-5544)هستش...دنده عقب وجلو داره-موزيكال هم هستش...هدست خروجي موبايلم داره...دنيايي از چراغهاي رنگاوارنگ هم داره... يه دعا ميخوام ميكنم:خداجونم هر كي دوست داره از اين موتورداشته باشه،به باباش پول بده تا واسه كوچولوهاي نازنينشون از اين موتورا بخره...(آمين) ...
11 مرداد 1395